تولد دوسالگی دخترم
مامان جون نمیدونی چقدر دوست دارم وقتی به این فکر کنم که یه لحطه نباشی میخوام دنیا نباشه تو همه هستی منو بابایی قربونت برم اندازه تمام موجودات روی زمین دوست دارم
عزیزم تولد امسالتو توی خونه گرفتیم خوش گدشت اما یه مقدارسرما خوردگی داشتی به مامان نسترن گفتم با خاله ها زود تر از بقیه بیان کمکم کنن خاله زهرا از یه شب قبل از تولدت اومده بود خونمون که کمکم کنه خیلی مهربونه دعش کن زود زود ازدواج کنه با اونی که دلش میخاد وقتی در مودش فکر میکنم تمام وجودم بعص میشه اخه خیلی دوسش دارم خیلی مطلومه خدا خیرش بده وقتی با بابا رفته بودیم کیکتو بگیریم یه حس عریبی داشتم حس افتخار ..ترس از ایندت...نگرانی برای ایندت...وهمین طور قرور واسه اینکه دخترم دوساله شده به خاطر همه خوبیهای خدا ممنونم
منونم که باباتو بهم داد منونم که تو رو بهم داد وتمام داشتهای دیگم
گل قشنگم تازگیها همش در حال شعر خوندنی وعدای اصلیتم ماست پلوه قربونت برم خیلی تلوزیون دوست داری میشینی کارتون میبینی خیلی عاقل شدی فدات بشم کلی کادو گیرت اومد عمو عماد بهت دویستمن پول داد دایی هاشم پنجاتومن دایی مجیر یه لباس خیلی سانتانی مامان مهین دوتا پالتو خیلی باحال با کلاس هز قشم برات