کلی اتفاقهایی خوب

سلام 

عزیز دل مامان همین الان خوابت برد،صبح زود بیدار شدی رفتی مهد کودک اتاق بازی بعدش فیلسوفان کلی بهت خوش گذشته،ایشالا همیشه سالم و شاد باشی در کنار بابا و من،جدیدا هر چیزی تو ذهنت میاد اینجوری بیان میکنی،مامان عکس ی چیزی اومد، میگیم چی بهمون میگی چی تو ذهنت گذشته،خیلی وقتها چیزهای خنده داری میاد تو ذهنت،خیلی انرژی داری،ماشالا،هزار ماشالا،مامان تو یکی از خصوصیاتی که دیگه همیشه باهات میمونه خوش قلبی و مهربونیت،چند روز پیش با هم ی کارتون دیدم ی دایناسور بود که با خانواده زندگی میکرد طی ی حادثه از خانواده دور شد و اتفاقهایی زیادی واسش افتاد، با لحظه لحظه  فیلمها اشک مدیریتی،ی موضوع دیگم که خیلی جالب بود و توی خاطرم میمونه عمو جغد مهربون توی کارتون بنر بود که کلی گریه کردی چون عمو جغد مهربون مرد،امیدوارم قوی باشی در آیند و محکم،یکی از کارا. زشته آینه که سرت میندازه پایین و خیلی میانه باد تو گلو به کسی سلام نمیکنی خیلی بابت این جریان ناراحتیم همون مخصوصا بابا عمار و بابا جون کرامت و من،امیدوارم درست بشه این موضوع،،،،،،،،راستی،،،،،راستی امروز چند روزه فهمیدم خاله شدم تقریبا یک هفته،خاله معصومه داره نینی دار میشه ایشالا بسلامتی،اما امروز متاسفانه فهمیدیم تیرویید داره که باعث ناراحتیم شده فردا میره دکتور ایشالا بخیر بگذرون کوچولو هم خودش و هم جاش خوب باشه انشالا،خوب فعلا عزیزممممم تا بعد

ی عالمه بوس