بدون عنوان
شلاممممممم مامانی
خوبی عزیزم چه خبرا مامان از بهشت دیشب خوب خوابیدی
عزیزم توی نفسم هی داری زیر دل مامانو گاز میگیری تازگیها یه چیزی رو زیر دلم احساس میکنم میدونم که داری جای خودتو درست میکنی که خودتم بیای توی وجودم عزیز مامان به هیچ عنوان نمیزارم واین اجازرو بهت نمیدم که منو قال بزاری......
عزیزم ا ماه رجبه من میدونم که تا رمضون پیش مامانی خودم میدونم مان واست نزر کرده که یا اول شعبان یا اول رمضون واسط اش رشته درست کنم مامانو ناامید نکن .
راستی نفسم دیروز که بابایی داز سر کار رفتیم خونه بابایی رو کرد بهم گت نینی امد دیگه اجازه نمیدم فست فود و....... بخوری تا شش سال گفتم چرا تا شش سال گفت چون نینی جون که اومد نه ماه تو شکم مامانشه بعدش دوسال شیر میخوا بعد دوباره نینی و..... میشه شش سال ومنم گفتم نه خیر اولنا هر دوشو یا هر سهشون باهم میان بعدشم من نخورم که نینیها اگه روزی روزاری سیب زمیسرخ کرده بزنن توی سس با اون دندونای کوچلوی جلوشو مثل وجو سیب زمینی بخورن
فرشته ناز مامان دیرو با خاله سمه بازم رفتیم پیاده روی نقل کلاممون همش شماییید دیگه باهم این ماه بیاید دیگه .
عشقم من بازم میام پیشت خوب ...