رونیکا دخترم
دتر عزیزززم رونیکا امروز مامان خیلی ناراحتم زیادبعضی مسائل تو زندگی پیش میاد که نه دوا داره. نه درمان.امروز بعد از کلی اصرار. راز بابا فهمیدم مه ای کاش نمیفهمهدلم خیلی گرفته خیلی ناراحتم اینقدر که دارما بغض می نویسم به بابا عمار قسم خوردم به کسی نام به جون تو قسم خوردم که ایکاش میشد گفت یکم سبک شم.اینو با تمام وجود بهت میگم بهترین بابا دنیا. خدا. بهت داده قدرش بدون،من عاشقانه دوسش دارمبعضی مسائل هست آدم زره زره از. داخل میخورههمیشه سعی کن ناراحتیهاتو به قلم و دفترت بگی،آگه مامان نبود کنارتچون عجیب آدم. اروم میکنه عجیب راز داره
کاش میشد سبک شم اروووم شم
دلم. عینهو سیرو سرکه داره میجوشد
نمیتونم کاری کنم
کاش الان اینقدر بزرگ شده بودی که باهات دردو دل میکردم ارووم میشدم
ای کاش........
دیروز عکس. آتلیه امسال گرفتم عزیزم خدارو شاعرم بخاطر همه خوبیها و لطفش به من....