رونیکارونیکا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

رونیکا انرژی مثبت مامان و باباش

بابا عمار مامان ماطی رونیکا و کیاشا

جدا کردن تخت رونیکا،14/8/95

1395/8/20 0:00
نویسنده : فاطیما
132 بازدید
اشتراک گذاری

سم خانم طلا، عزیز دلم،مامانی،

جونم برات بگه نفس مامان با بابا تخته جدا کردیم خیلی بهمون سخت گذشت مخصوصاً من و خودت

امشب تقریبا پنج شبه جدا ازم میخوابی البته شبا میام بیشتر از بیست بار نگاهت میکنم شب اول و دوم واقعا سخت بود مخصوصا شب دوم انگار ی چیز گم کرده ی حس بغض داشتیم هر دوتاشون میومدی تو بغلم کنار تخت منو بابا  منو بغل میکردی میگفتی دوست دارم مامانی خیلی دلم برات تنگ میشه،دلم ریش ریش میشد اما مامان  این یک قانون غیر از آنکارا که بزرگ شدن جسمت معاویه با بزرگ شدن دنیا و آرزوها تو برام سخته قبولش اما  چاره ای نیست،خوشحالم که هستی،عشقی  جونم،عشقت ی چیز خاص ی جور خاصه که فقط متعلق به تو هست، در ضمن مامان قصد دارم باردار شم دلم میخواد دوقلو باردار شم میتونم قرص بخورم اما خدا از دلم خبر داذه خودش صلاحم باشه بهم میده،ی خواهر و ی برادر برات بیارم توکل بخدا،دوست دارم  الان که دارم واست یادگاری مینویسم صدایی نفس کشیدنت تو اتاق پیچیده عاشقتم با تمام وجودم 

دوست داذم دختر بد اخلاق  دوست داشتنی مامان ماتی،بابا عمار.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)