تصمیم برای. نینی دوم شایدم سومی،کسی چه میدونه

سلام دلبرم،عزیزم،خشکلم،

منو ببخش مامان هنوز نتونستم توی صفحه عکس بزارم اخه بلد نیستم، مامان طلا جونم برات بگه خدارو شکر همه چیز عالی و خوبه انیس عمت هم خدارو شکر داره میره خونه بخت بسلامتی،یلدا عقدشه،خاله معصومه نینی دختر شد اسمش میخوان بزارم یوتاب،واما من مامان این ماه قرص کلومفن خوردم  پنج شب با کلی  استرس اخه هنوز یکم واسم سخته اقدام واسه نینی بعدی نمیدونم چرا اما  دوست داشتم  نینی بعدی دوقلو بشه خودمم هنوز نمیدونم چرا این تصمیم گرفتم، شاید بخاطر این بود که من  جسارت کردم حس قلبم به دکتر گفتم اونم با من موافقت کرد گفت میتونی قرص بخوری یادم سر تو که حامله بشم کلی منتظر موندم که دکتر اجازه داد بهم تقریبا هفت ماهی شد،اما همون ماه اومدی،نمیدونم چرا اما حس کردم الان باید بنویسم تا ماه دیگه  که حامله هستم کارامو انجام داده باشم مثل  قبل از ورود تو تو دلم ایشالا ماه دیگه مامان بارداری دوقلو ی خواهر،ی بردار،واسه رونیکا عشق زندگی مامان و باباش بابا خیلی تو همه میگه رونیکا همه کسممه هیچکس جاشو نمیگیرم،راستی مامان  عروسکم مامانم دعا کن اصلا راضی نیستی واسه نینی بعدی همش میترسی بخاطر من نرم بیمارستان از زنا حامله هم خوشت نمیاد ههههه خدا بخیر بگذرون واما تو اتاقت خیلی ریخته پاش میکنی خودرو همینطور مهد کودک میری با ی دختری بنام زهرا لجی حسابی چون بهت میگه تپل ابن دختره تپلی باهاش دوست نباشیم تو هم به منو بابا میگی ما هم دلمون   ناراحت میشه چند بار هم اومدم تذکر دادم مدیریت مهد کودک اما میگن این دختره اینجوری نیست من تورو قبول دارم میدونم  تحت هیچ شرایطی دروغ نمیگی، نقاشی کشیدن خیلی دوست داری الان خوابی بوود بوووس